پشتپرده تندرویهای اصلاحطلبان کیست؟
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۹۳۷۴۳
اصلاحطلبان تندرو و رادیکال، بر طبل تحریم انتخابات میکوبند و در مقابل اصلاحطلبان میانهرو، خواهان مشارکت فعال در انتخابات هستند.
به گزارش مشرق، دو دستگی و تفرقه در بین اصلاحطلبان، به یک رویه ثابت در این تشکیلات سیاسی تبدیل شده است. آخرین پرده از این اختلاف و تشتّت به نحوه نقشآفرینی آنها در انتخابات حساس یازدهم اسفند، مربوط میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
روز گذشته «جواد امام» سخنگوی جبهه اصلاحات در فضای مجازی ایکس نوشت: «با توجه به شرایط موجود و به استناد راهبرد انتخاباتی و مصوبه مجمع عمومی مورخ پانزدهم بهمن، جبهه اصلاحات ایران در انتخابات اسفند ماه در تهران امکان ارائه لیست ندارد».
یک روز قبل از این توییتِ سخنگوی جبهه اصلاحات، «حسین مرعشی» دبیرکل حزب «کارگزاران سازندگی» در نشست شورای مرکزی این حزب گفته بود: «در این شرایط از ما به عنوان کارگزاران سازندگی ایران تنها در درون حاکمیت امکانهایی برای اثرگذاری جهت بهبود وضعیت کنونی وجود دارد. از این جهت انتخابات در هر شرایطی امکان مهمی محسوب میشود».
اظهارات مرعشی به وضوح نشان میدهد که کارگزاران نمیخواهد به ساز تندروهای اصلاحطلب که دست بالا را در جبهه اصلاحات دارند، برقصد و ساز خود را کوک کرده است.
حدود یک ماه پیش نیز، نخستین نُت سمفونی اختلاف در جبهه اصلاحات به صدا درآمده بود؛ در اواسط دیماه «مرعشی» دبیرکل «کارگزاران» در گفتوگو با «هممیهن» گفت: «مشارکت مشروط در انتخابات در جبهه اصلاحات در دستور کار است و ما بهعنوان حزب کارگزاران طرفدار این نظر هستیم»؛ هنوز ساعتی از این اظهارات دبیرکل کارگزاران نگذشته بود که «آذر منصوری» رییس جبهه اصلاحات در واکنشی توییتری اعلام کرد که «مواضع جبهه اصلاحات ایران از طریق سخنگو یا بیانیههای رسمی منتشر میشود و نظرات دیگری که از طرف برخی از احزاب یا فعالان سیاسی منتشر میشود، نظر و موضع این تشکیلات نیست».
حالا پس از آنکه سخنگوی جبهه اصلاحات رسماً اعلام کرد که این جبهه در تهران لیست انتخاباتی ارایه نمیدهد، خبر رسیده که تندروهای مدعی اصلاحطلبی به نامزدهای اصلاحطلب گفتهاند که در صورت شرکت در انتخابات از حوزه تهران، آنها طرد خواهند شد و مورد حمایت قرار نخواهند گرفت. از قرار معلوم، جبهه اصلاحات تلاش کرده با اعلام زودهنگام عدم ارایه لیست در تهران طیف اصلاحطلبانِ مشارکتجو را در مضیقه قرار دهد.
البته برخی شواهد و قراین از آن حکایت دارد که پشتپرده راهبردِ انتخاباتی قهرگونه و تحریمطلبانه اصلاحطلبان، شخصِ خاتمی است. وی چندی پیش در پیامی به انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، ضمن بیان اینکه شرط قطعی انتخاباتِ مطلوب این است که آزاد باشد و تصمیمگیرنده اصلی و نهایی مردم باشند، نوشت: «جبهه اصلاحات راهبرد انتخاباتی خوب و متینی ارایه داده است».
با عنایت به اینکه از فحوایِ راهبردِ انتخاباتی اصلاحطلبان چنین برداشت شده که با صندوق رأی قهر کردهاند، این پیامِ خاتمی این ظن را تقویت کرد که محرک عناصر رادیکال جبهه اصلاحات برای ترویجِ گفتمانِ «قهر با صندوق رأی» خود اوست؛ کسی که سالهاست رهبری جریان اصلاحطلبی را یدک میکشد و با انگشت اشاره و گوشه چشم، برای اصلاحاتیها دستورالعمل و نسخه میپیچد.
البته گمانهزنیهای دیگری نیز درخصوص نوع سیاستورزی انتخاباتی خاتمی مطرح است؛ برخی معتقدند خاتمی توانایی کنترل اصلاحطلبان تندرو را ندارد و بیش از آنکه کنترلکننده آنها باشد، متأثر از آنان است. به اعتقاد این گروه، خاتمی تلاش دارد مواضعی دوپهلو اتخاذ کند که تندورهای مدعی اصلاحطلبی را راضی نگه دارد و در عین حال آنها را از فروغلتیدن به سیاهچاله تحریم انتخابات و قهر با صندوق رأی بازدارد؛ امری که میتواند به منزله پایان حیات سیاسی طیف مهمی از اصلاحطلبان و انسداد مسیر برای کنشگری آنان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ شود.
از قرار معلوم، اینکه جبهه اصلاحات اعلام کرده که ارایه فهرست انتخاباتی در استانهای دیگر به غیر از تهران، بلامانع است، ناشی از همین نگرش خاتمی است؛ نگرشی که میتوان آن را «میانهروی در رادیکالیسم» و «قهر نسبی» دانست، به گونهای که تلقی «خروج از حاکمیت» ایجاد نگردد.
اساساً اجتناب و پرهیز از سیاستهای رادیکال، طرفداران برجستهای در جناح اصلاحطلب دارد؛ برجستگانی که البته در مقاطع قبلی، قربانی تندورها شدند؛ دنبالکنندگان اخبار سیاست داخلی فراموش نکردهاند که در جریان دو انتخابات گذشته یعنی در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰، چگونه افرادی نظیر «محمدرضا عارف»، «عبدالواحد موسویلاری» و حتی «بهزاد نبوی» به سبب اعتقاد به مشارکت انتخاباتی، مورد حمله و هجمه رادیکالهای مدعی اصلاحطلبی قرار گرفتند و چگونه تشکلهایی نظیر «شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» موسوم به «شعسا» و «نهاد اجماعساز اصلاحطلبان» موسوم به «ناسا» با فشارهای تندروهای اصلاحطلب، منحل و مُضمَحل شدند.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت انتخابات مجلس 1402 اصلاح طلبان حسین مرعشی انتخابات آذر منصوری جبهه اصلاحات سید محمد خاتمی جبهه اصلاحات ایران اصلاح طلبان حزب کارگزاران سازندگی محمدرضا عارف مرعشی انتخابات 1402 خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت جبهه اصلاحات اصلاح طلبان اصلاح طلبی اصلاح طلب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۹۳۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مرغ آمریکاییها غاز است!
از دید غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت! - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، محمدحسین مهدویزادگان در یادداشتی نوشت: دستگیری 900 دانشجو در دانشگاههای کالیفرنیا و تگزاس، ورود پلیس ضدشورش به حریم دانشگاهها با اجازه رسمی از نهادهای قانونی قدرت در آمریکا، ضرب و جرح شدید دانشجویان توسط پلیس فدرال و وعدههای انتخاباتی نامزدهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه (بایدن و ترامپ) مبنی بر اخراج دانشجویان معترض به رژیم صهیونیستی از دانشگاهها و حتی در صورت امکان خاک آمریکا، جملگی تبدیل به تیتر رسانههای غربی شدهاند. از سوی دیگر، تعمیم اعتراضات دانشجویی ضدصهیونیستی در آمریکا به کشورهای اروپایی، منجر به آن شده تا پلیس و نهادهای امنیتی کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئد، فنلاند و دانمارک نیز مواضع مشابهی علیه دانشجویان منتقد نسلکشی صهیونیستها در غزه مطرح کرده و با وعده سختترین مجازاتها به خیال خود از وقوع این اعتراضات پیشگیری کنند!
1- اگر چه تونل وحشت نهادهای سیاسی و امنیتی غرب برای دانشجویان نتوانسته آنها را از مسیر انسانیت و غیرت منحرف کند اما سکوت برخی جریانات سیاسی در داخل کشورمان در قبال آنچه در آمریکا و اروپا میگذرد، جای بسی تأمل و البته شرم دارد!
در جریان اغتشاشات سالهای 78 و 88 و حتی در بحبوحه زمانی فتنهای که سال 1401 با محوریت و مدیریت پشت پرده فمینیستهای دوآتشه جریانات ضدانقلاب و برانداز داخلی و خارجنشین شکل گرفت، برخی احزاب اصلاحطلب و در راس آنها حزب اتحاد ملت به رهبری آذر منصوری (رئیس خودخوانده جبهه اصلاحات) بدترین و سختترین مواضع ممکن را در اتهامزنی به نظام جمهوری اسلامی و ساختار حقوقی و امنیتی جاری در آن اتخاذ کرده و از همافزایی با جریانهای ضدانقلاب مانند سلطنتطلبان و منافقین تروریست ابایی نداشتند. آنها مدعی بودند به قداست حریم دانشگاه اعتقاد عمیق دارند و دانشجو آزاد است هر گونه میخواهد رفتار کرده و شعار دهد و کسی نیز نباید جلودار آن باشد. در این مجال قصد نقد این رویکرد و تفکر را نداریم اما سوال اساسی این است: اگر دانشگاه دارای چنین قداست ذاتی و حریم محکمی است، چرا هماکنون از اردوگاههای رسانهای روشنفکر و غربزده داخلی صدایی در حمایت از دانشجویان آمریکایی و اروپایی مخالف نسلکشی کودکان فلسطینی مشاهده نمیشود؟!
2- صورتمساله مشخص است: از دید این غربزدگان، دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، چون در خاک آمریکا و اروپا انجام میشود مصداق امنیتسازی و ایجاد ثبات و یکدستی مواضع است و باید به آن احترام گذاشت(!) به نظر میرسد خط قرمز اصلاحطلبان نه آزادی است، نه دانشگاه، نه آزادی بیان، بلکه این قداست(!) آمریکاست که خط قرمز آنها در تحلیلها و گفتارهای رسانهای و حزبی محسوب میشود! سکوت بسیاری از احزاب اصلاحطلب در قبال اعتراضات غیرتمندانه دانشجویان آمریکایی و اروپایی، جلوهای از بدیهیات حاکم بر تفکر و مانیفست حزبی و دستورالعمل سیاسی این گروههاست. در اینجا ما با نوعی پارادوکس مدیریت شده مواجه هستیم که در آن رفتارها و ارزشها اصالت نداشته و این ساختارها هستند که حسن یا قبح یک رفتار یا گفتار را تعیین میکنند. گویا نظریه «ساختار - بازیگر» که توسط کنت والتز بر مبنای نگاه نئورئالیستی وضع شده، تبدیل به یک الگوی ثابت ذهنی و تحلیلی در میان اصلاحطلبان و حامیان فتنه شده است! جایی که ساختار نسبت به بازیگران اصالت داشته و بازیگرانی که نخواهند در قالب آن بگنجند، جایی در آن ندارند.
آنگونه که اصلاحطلبان تندرو و روشنفکران غربزده نسبت به ساختار جاری قدرت در غرب ارزش و احترام قائل هستند، خود شهروندان و حتی برخی سیاستمداران غربی نیستند! پلیس فدرال و دیوان عالی آمریکا، در این نگاه مسموم دارای ارزش هستند زیرا متعلق به ساختار قدرت در غرب هستند؛ آنها میتوانند هزاران دانشجو را سرکوب کرده و آنها را تا آنجا که میتوانند ضرب و جرح کنند و بعد هم با تحسین مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر روبهرو شوند. این همان سیکل معیوبی است که ورودی و خروجی آن هر 2 بر اساس «غربپرستی» به جای «بها دادن به اصالتها و ارزشها» در آمریکا و اروپا شکل گرفته و البته، از سوی جریانات واداده داخلی نیز مورد کرنش و احترام واقع میشود.
منبع: وطن امروز
انتهای پیام/